چه حقیرند مردمی که نه جرأت دوست داشتن دارند و نه ارادهی دوست نداشتن
و نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن
و مدام شعر عاشقانه میخوانند
و تراژدی غمانگیز انسان این است که آنچه هست، نباید باشد
و آنچه باید باشد، نیست و همه حرفها همین است وهمهی دردها همین جا است.
درد روح این است و این است که: «انسان شقایقی است که با داغ زاده است.»
دکتر شریعتی
+ نوشته شده در ۱۳۹۲/۰۶/۲۳ ساعت 16:39 توسط مریم
|
نميدانم زندگي چيست؟ اگرزندگي شكستن سكوت است كه من سكوت